ღ☺ برق خنده ☺ღ

☻☺ پـــــــســــت ثــــابــــت ☺☻

سلام دوست خوبم

خوش اومدی

این پست ثابتمه

تو این وبلاگ بیشتر سعی میکنم خنده رو لبتون بیارم

اگه خوشت نیومد و خواستی گریه کنی و اشک بریزی برو تو وبلاگ احساس زخمی من

ღ احساس زخمی ღ

اگه مشکل رایانه ای داشتی برو تو وبلاگ رعد دیتای من

♣ رعد دیتا.رایانه.ترفند.نرم افزار ♣

ولی اگه دوس داشتی بخندی برو پایین

فقط حتما نظر بده

ღ خوش باشین ღ

ღ التماس دعا ღ

تاریخ: چهار شنبه 6 آذر 1398برچسب:رعد دیتا,برق خنده,

ارسال توسط ☺رعد دیتا - علی☺

لطیفه های خنده دار شماره 1

لطیفه های خنده دار شماره 1

----------

یه بار رفتم دست کشیدم رو آفتابه، ازش یه غول اومد بیرون....

بهم گفت آرزو کن:

گفتم یه خونه میخوام

گفت: خب من اگه خونه داشتم تو آفتابه میخوابیدم...؟؟؟!

خیلی منطقی بود لامصب

----------

ﺁﺏ ﺭﯾﺰﺵ ﺑﯿﻨﯽ ﺩﺍشتم، ﺭﻓﺘﻢ ﺩﺍﺭﻭﺧﻮﻧﻪ ﯾﻪ

ﻗﺮﺹ ﺿﺪ ﺣﺴﺎﺳﯿﺖ ﺑﮕﯿﺮﻡ.

ﺗﻮ ﻋﻮﺍﺭﺽ ﺟﺎﻧﺒﯿﺶ ﻧﻮﺷﺘﻪ:

ﺳﺮﺩﺭﺩ، ﺳﺮﮔﯿﺠﻪ، ﻧﻔﺦ، ﺣﺎﻟﺖ ﺗﻬﻮﻉ،

ﺍﺧﺘﻼﻝ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ، ﺩﻭ ﺑﯿﻨﯽ، ﺍﺧﺘﻼﻝ ﺩﺭ ﺗﺸﺨﯿﺺ،

ﻧﺎﺭﺳﺎﯾﯽ ﮐﺒﺪ، ﻧﺎﺭﺳﺎﯾﯽ ﮐﻠﯿﻪ، ﻧﺎﺭﺳﺎﯾﯽ ﻗﻠﺐ،

ﺳﮑﺘﻪ ﻗﻠﺒﯽ، ﺳﮑﺘﻪ ﻣﻐﺰﯼ، ﻣﺮﮒ ﻧﺎﮔﻬﺎﻧﯽ...!

ﭘﺸﯿﻤﻮﻥ ﺷﺪﻡ دیگه. بکشم بالا امنیتش بیشتره

----------

سئوالات لو رفته ی امتحان نهایی:

رياضي:

1) اگر قيمت خانه در سال اول از قرار متري 300 هزار تومان باشد و در سال هشتم از قرار متري دو ميليون تومان باشد، ثابت كنيد در هشت سال قيمت خانه ثابت مانده است.

2) جعفرقلي بيكار است. او داراي مدرك دانشگاهي و بيست و شش سال سن است. اگر در شش سال، هر سال دو تا سه ميليون شغل ايجاد شده باشد، الان جعفرقلي چندشغله است؟ اگر نوزده شغل بهش رسيده باشد، چرا الان بيكار است و درآمد و بيمه هم ندارد؟

3) جعفرقلي هشتش گرو نه‌ اش است اما تلويزيون مي‌گويد جعفرقلي خوشبخت است و خوشي زير دلش زده است. با ذكر فرمول نشان دهيد چرا جعفرقلي احساس بدبختي مي‌كند؟

4) اگر يارانه نقدي ماهانه نفري 40هزار تومان باشد واقعا چي كار كنيم باهاش؟ با رسم شكل توضيح دهيد.

علوم:

1) نحوه توليد كيك زرد را با ذكر فرمول بنويسيد و در انتها نيم كيلو كيك زرد در زيرزمين مدرسه توليد كنيد.

2) با ذكر فرمول ثابت كنيد احياي چاي ايراني و گندم ايراني و برنج ايراني با كيمياگري و تبديل مس به طلا تفاوتي ندارد.

جغرافيا:

1) درياي خزر چند درصدش براي ما است و با روسيه چه كار كنيم در كل؟

2) براي خشك شدن درياچه اروميه چه راه‌هايي داريم؟

3) براي از بين رفتن جنگل‌ها سه راه جديد پيشنهاد دهيد. (توجه كنيد كه قاچاق چوب، فروش به بخش خصوصي و آتش‌سوزي راه‌هاي جديد نيستند)

تاريخ:

1) مكتب ايراني را شرح دهيد و شكل اسفنديار رحيم‌مشايي را بكشيد.

2) قبل از اينكه آقاي محمود احمدي‌نژاد رييس‌جمهور شود دنيا چه شكلي بود؟

3) اولين كسي كه در طول تاريخ براي مديريت جهان ثبت نام كرد چه كسي بود و چه شد؟

4) به غير از امير منصور آريا كدام شخص توانست، در طول تاريخ، سه سال بعد از مرگش فعاليت داشته باشد و 3000 ميليارد تومان اختلاس كند؟

----------

ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺍﺯ ﮐﻼﺱ ﻣﯿﺮﻓﺘﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺍﺳﺘﺎﺩﮔﻔﺖ:

ﮐﺠﺎ ﻣﯿﺮﯼ؟ ﮔﻔﺘﻢ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ!

ﮔﻔﺖ ﺑﺮﻭ

ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﺸﺪ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﻣﯿﮕﻢ

----------

ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺑﺎﺯﺩﯾﺪ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺭﻭﺍﻧﻰ ، ﺍﺯ ﺭﻭﺍﻥﭘﺰﺷﮏ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﺷﻤﺎ ﭼﻄﻮﺭ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪ ﮐﻪ ﯾﮏ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺭﻭﺍﻧﻰ ﺑﻪ ﺑﺴﺘﺮﻯ ﺷﺪﻥ ﺩﺭ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﺩ ؟؟!

ﺭﻭﺍﻥﭘﺰﺷﮏ ﮔﻔﺖ : ﻣﺎ ﻭﺍﻥ ﺣﻤﺎﻡ ﺭﺍ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺁﺏ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﯾﮏ ﻗﺎﺷﻖ ﭼﺎﯾﺨﻮﺭﻯ، ﯾﮏ ﻓﻨﺠﺎﻥ ﻭ ﯾﮏ ﺳﻄﻞ ﺟﻠﻮﻯ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﮐﻪ ﻭﺍﻥ ﺭﺍ ﺧﺎﻟﻰ ﮐﻨﺪ .

ﻣﻦ ﮔﻔﺘﻢ: ﺁﻫﺎﻥ! ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ! ﺁﺩﻡ ﻋﺎﺩﻯ ﺑﺎﯾﺪ ﺳﻄﻞ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺭﺩ، ﭼﻮﻥ ﺑﺰﺭگتر ﺍﺳﺖ.

ﺭﻭﺍنپزشک ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ! ﺁﺩﻡ سالم ﺩﺭﭘﻮﺵ ﺯﯾﺮ ﺁﺏ ﻭﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﯽﺩﺍﺭﺩ

حالا ﺷﻤﺎ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺗﺨﺖﺗﺎﻥ ﮐﻨﺎﺭ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﺎﺷﺪ ؟؟!!

----------

دیشب رفتم پمپ بنزین، باكو پر کردم گفتم چقدرشد ؟؟

يارو گفت: دوهزارتومان

آروم گفتم:شاه برگشته ؟؟!!

يارو آرووووووووم گفت: نه، گازوييل زدی !!!

----------

ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﺁﻓﺘﺎﺑﯽ ﯾﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺭﻭﯼ ﻋﺮﺷﻪ ﮐﺸﺘﯽ، ﺩﺭ ﺳﻮﺍﺣﻞ ﻣﮑﺰﯾﮏ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﺍﻟﻤﺎﺱ ﮔﺮﺍﻧﺒﻬﺎﯾﺶ ﺍﺯ ﺍﻧﮕﺸﺘﺶ ﺳﺮ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ داخل ﺁﺏ ﺍﻓﺘﺎﺩ

خانوم انگلیسی ﺑﺎ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﺳﻔﺮ ﺭﺍ سپری کرد

ﭘﺲ ﺍﺯ 12 ﺳﺎﻝ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﻬﺮﻩ ﻣﮑﺰﯾﮑﻮ ﺳﯿﺘﯽ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﺩﺭ ﯾﮏ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺳﺎﺣﻞ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺧﻮﺭﺍﮎ ﻣﺎﻫﯽ ﺩﺍﺩ

ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﺎﻫﯽ ﺭا ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ ﯾﻪ ﺟﺴﻢ ﺳﻔﺖ ﻭ ﺳﺨﺖ ﺯﯾﺮ ﺩﻧﺪاﻧﺶ ﺣﺲ ﮐﺮﺩ

ﻭﻗﺘﯽ جسم سفت و سخت را از دهان خود بیرون اورد، ﺩﯾﺪ:

ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﻣﺎﻫﯿﻪ !!!

ﻧﮑﻨﻪ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﯼ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮﻩ ؟؟؟؟؟؟

ﺑﺎﺑﺎ ﺗﻮ ﺩﯾﮕﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺗﺨﯿﻠﺖ ﻗﻮﯾﻪ !!!!

ﻣﯿﺨﻮﺍی ﯾﻪ ﺍﻓﻖ ﻫﻢ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺑﺪﻡ ﮐﻪ ﺑﺮی ﺗﻮﺵ محو بشی ؟؟؟!

----------

اگر همسر شما به همراه مادرش درحال غرق شدن باشند و شما فقط یک حق انتخاب داشته باشید کدام گزینه را انتخاب میکنید؟

۱- شهربازی

۲- رستوران

۳- سینما

----------

سه تا رفیق با هم میرن رستوران ولی بدون یه قرون پول !!!

هر کدومشون یه جایی میشینن و یه دل سیر غذا میخورن...!

خلاصه اولی میره پای صندوق و میگه : ممنون، غذای خوبی بود، این بقیه پول مارو بدین بریم !

صندوقدار گفت: کدوم بقیه؟ آقا شما که پولی پرداخت نکردی !!!

طرف میگه: یعنی چی آقا؟ خودت گفتی الان خرد ندارم بعد از صرف غذا بهتون میدم !

خلاصه از اون اصرار از این انکار، که دومی پا میشه و رو به صندوقدار میگه : آقا راست میگن دیگه ، منم شاهدم وقتی من میزمو حساب کردم ایشون هم حضور داشتن و یادمه که بهش گفتین بقیه پولتونو بعدا میدم !

صندوقداره از کوره درمیره و میگه: شما چی میگی آقا؟؟؟ شما هم حساب نکردی !!!

بحث داشت بالا میگرفت که دیدن سومی نشسته وسط سالن و هی میزنه توی سرش

ملت جمع شدن دورش و گفتن: چی شده ؟؟؟

گفت: با این اوضاع حتما میخواد بگه منم پول ندادم...!!!

----------

بابام یه گاو نذر کرد

مامانم یه سفره حضرت ابوالفضل نذر کرد

آبجیم 6تا النگو نذر کرد

مامان بزرگم 1/000/000 تومن نذر کرد

هیچی دیگه

دیدم دانشگاه قبول بشم کل خانواده ورشکست میشیم و ضربه شدید اقتصادی میخوریم،

نرفتم کنکور بدم

تاریخ: دو شنبه 18 آذر 1392برچسب:لطیفه های خنده دار,لطیفه های بامزه,مطالب طنز,